واع انسان شناسی:
این مقوله را میتوان بر اساس روش؛ انسانشناسی تجربی عرفانی فلسفی دینی تقسیم بندی کرد اما با توجه به نگرش انسان شناسی کلان یا کل نگر و انسانشناسی خرد یا جز نگر تقسیم کرد اندیشمندان برای حل معماها و پرسشهای مطرح شده درباره ی انسان در طول تاریخ بشر راههای مختلفی را در پیش گرفته اند و انسان شناسی در مکاتب نتیجه بررسیهای آنان است
انسانشناسی دینی:
روش ادیان مبتنی بر وحی است و در انسانشناسی دینی هم جسم هم روح دارای ارزش است
انسانشناسی فلسفی:
از طریق استدلال و برهان های عقلی این کار انجام می شود هنگامیکه فلاسفه می خواهند بنای فلسفی ایجاد کنند ابتدا تمام باورهای مردم را کنار میزنند و در آنها شک می کنند و دوباره از موضوعی که قابل شک نیست شروع میکنند مثلا دکارت در مورد همه چیز شک می کند و می گوید من در مورد همه چیز شک دارم ولی در مورد شک نمی توانم شک کنم در واقع این امر حرکت به سوی رسیدن به یک زیر بنای محکم می باشد پس یک بنای فلسفی است فلسفه می تواندبه مساءل انسان شناسی پاسخ مثبت دهد بخشی از فلسفه به موضوع انسان می پردازد اینکه انسان چیست؟ کیست؟ دارای روح است یا نه ؟و اصالت با کدام است ؟ هیچ یک از شاخه های معرفتی بطور کامل نمی تواند به سوالات مطرح شده در مورد انسان پاسخ کامل دهد اگر انسان پاسخ خود را از یک شاخه دریافت می کرد از شاخه های دیگر مستغنی و بی نیاز بود بنابر این به این مجموعه انسان شناسی عرفانی نیز افزوده میشود
انسان شناسی عرفانی :
عرفا با شیوه ی شهودی دنبال شناخت انسان هستند
انسان شناسی تجربی:
مطالعاتی در میدان تجربه انجام میدهیم و به اطلاعاتی دست میابیم
انسان شناسی تجربی به چند دسته تقسیم میشود :
1.فرهنگی 2. فیزیکی 3. اجتماعی
در هر کدام از اینها انسان شناسان با رفتن به دامن تجربه عینی قبایل زندگی اولیه انسانها را مطالعه می کند و بر این اساس این سه مقوله را میسازد هر چند انسانشناسی تجربی ارتباطاتی نیز با سایر علوم دارد.
نقش جبر و اختیار در حوزه ی مدیریت را بنويسيد؟
انسان اختیار و جبر:
در اين بيان اشاراتي به 3 نظريه معتزله ، اشاعره و اماميه خواهيم داشت.
1- معتزله:
یکی از اساسی ترین مسایل در شناخت انسان مسئله آزادی و اختیار در انسان است. گروهی می گویند که ابعاد انسان از روی اراده و اختیار انجام می گیرد و هیچ عاملی از بیرون یا از درون وادار به کار نمی کند. اگر انسان راه می رود یا غذا می خورد یا گناهی را مرتکب می شود و خلاصه هر عملی را انجام می دهد از روی اختیار بوده و کوچکترین عامل خارجی از اراده و اختیار انسان در آن تاثیر ندارد طرفداران این نظریه به آزادی مطلق عقیده دارند، در فرهنگ اسلامی "معتزله" از معتقدین این نظریه هستند. از نظر اینان انسان در فعل خود استقلال داشته و فعل او به سوای خودش مربوط نیست. به بیان دیگر افعال انسان به خود او واگذار شده است و از همین جا هست که به این نظریه "نام تفویض" می گویند علت اینکه معتزله بر خلاف توحید افعالی به چنین عقیده ای معتقد شدند اینست که گمان کردند اگر افعال انسان به خدا مربوط میشود اعمال زشت بندگان مانند ظلم و خیانت، فساد و گناه و هر کار زشت دیگر او را نمی توان با عدل الهی سازگار دانست. اگر افعال انسان با خدا سازگار داشته باشد چگونه خدای عادل می تواند چنین کارهایی را انجام دهد پس برای آنکه ساحت قدس الهی از ظلم و ستم دور باشد باید افعال انسان را مربوط به خود او دانست نه خدا.
اشاعره:
گروه دوم معتقدند که کارهای انسان از روی جبر بوده و پدیده ای بنام اختیار مطلق وجود ندارد یک سلسله عواملی خارج از اراده انسان او را بر آن می دارد تا دست به کارو فعالیت بزند اگر انسان راه میرود یا غذا می خورد یا گناهی مرتکب می شود یا عمل مثبتی انجام می دهد همه جبر بوده و اثری از اختیار در آن نیست شیطان پایه گذار مکتب جبر است چرا که گمراهی خودرا به خدا نسبت می دهد نه خود . درسوره ی اعراف آیه 16مي خوانيم كه :
شیطان به خدا گفت حال که مرا گمراه ساختی من بر سر راه مستقیم تو در کمین آنها یعنی انسانها می نشینم.
اشاعره نیز در فرهنگ اسلامی از طرفداران نظریه ی جبرهستند.
نقد و بررسی اشاعره:
اشاعره هر گونه علتی را جز خدا نفی می کند آنها تاثیر علل طبیعی را در معلومات طبیعی نمی پذیرند به عقیده آنها اگر خورشید روشنایی می دهد و آتش از خود حرارت می دهد آب موجب رطوبت می شود این آثار هیچکدام از خود خورشید، آتش و آب نیست یعنی نه روشنایی از ذات خورشید است و نه حرارت در ذات آتش و نه رطوبت در ذات آب بلکه اینها همه ناشی از اراده الهی است.
1.در نقد و بررسی نظریه اشاعره باید گفت که این نظریه با قواعد فلسفی مخالف است چرا که این نظریه موجب نفی نظام اسباب مسبات یعنی نفی قانون علیت می شود درست است که سلسله ی علل بالاخره منتهی به مبدا هستی می شود اما در این میان یک سلسله علل و عوامل طبیعی در کارند که هیچگاه نمی توان آنها را نفی کرد.
قران کریم سوره ی بقره آیه ی 22:" از آسمان آب را فرو فرستادیم سپس به وسیله آن میوه هایی را که روزی شماست خارج ساختیم " آیه فوق آب را عاملی برای رشد میوه به شمار آورده است یعنی قران به تاثیر آب که یک علت طبیعی است در به ثمر رسیدن میوه ها اعتقاد دارد.
2.خداوند جعل قانون نموده است یعنی یک سلسله قوانین و تکالیف را برای انسانها تعیین نموده است به معنی اینکه انسان دارای اختیار است نه آنکه مجبور باشد چگونه می توان برای موجودی که مجبور است جعل قانون نمود .شکی نیست که اگر انسان مجبور بود در آن صورت رسل{پیامبران}و تشریع قانون امری لغو وبیهوده بود.
3.اگر انسان مجبور می بود هرگز مورد عتاب و سرزنش قرار نمی گرفت اینکه افراد بد و فاسد مورد سرزنش قرار می گیرند و افراد صالح و نیکوکار مورد تشویق و تایید خود نشانگر آنست که کارهای انسانی جبر نیستند
4اگر انسان مجبور بود دیگر تعلیم و تربیت معنی نداشت آنهم تعلیم تربیت حقیقی که موجب رشد آگاهانه افراد می شود.
سوم نظريه اماميه:
نظريه سوم اينست كه انسان نه مجبور مطلق است و نه مختار مطلق. انسان داراي آزادي اختيار است اما اين آزادي و اختيار چنان نيست كه بتوان قايل به تفويض شد بلكه هستي او از خدا بوده و به كارگيري آن نيرو و هستي بدست انسان است، به اين نظريه، امر بين الامرين گفته مي شود كه از جمع آيات قرآني بدست مي آيد و امامان شيعه آنرا تعليم داده اند، به نظر پيروان اين نظريه هيچ آيه اي دلالت بر مجبور بودن انسان نمي كند همچنان كه هيچ آيه اي نيز نمي توان يافت كه به اختيار مطلق اشاره كند.بنابراين نظر كه موافق با آيات قراني است نظريه اماميه ناميده مي شود.
نظر قرآن كريم درباره افعال عباد (بندگان) چنين است: لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين يعني نه جبر قابل قبول است و نه اختيار مطلق بلكه نظر صحيح امري است ميان اين دو.يعني انسان از آزادي اراده و اختيار برخوردار است اما استقلال در ذات فعل خود ندارد.يعني وجود هستي او از خداست چرا كه ذات او عين فقر و نياز است و هر عملي كه انجام مي دهد از دايره مشيت خداوند به دور نمي باشد.هر فعل و عملي كه انجام مي دهد هستي آن فعل از خدا بوده و بهره برداري از آن فعل بستگي به انسان دارد.
به عبارت ديگر ما انسانها از نظر هستي چه در مقام ذات و چه در مقام فعل از خود هيچگونه استقلالي نداريم يعني هر چه داريم از آن خداست اما اينكه چه كنيم و چه نكنيم دست به چه كاري بزنيم و از چه كاري خودداري كنيم اين به خودمان مربوط است به عبارتي نيرو و هستي ازآن خداست و چگونگي استفاده از آن وابسته به اراده خودمان است.
:: موضوعات مرتبط:
انسان شناسی در اسلام ,
,
:: برچسبها:
انواع انسان شناسی2 ,